هفته اولُ كه طبقِ معمولِ هر ترم نرفتم دانشگاه .. از هفته دوم كه اين هفته باشه رفتم .. با اين حال همچنان كلاس ها تقُ لقِ .. شهرستاني ها هيشكدوم نيومدن .. دوست هامُ هيشكدوم نديدم .. چند تا از بچه هايِ همیین...ادامه مطلب
هوا اونقدري سرد نيست كه نشه تحملش كرد .. جز صبح ها و شب ها .. ولي مثلا بعضي وخت ها يه بادهايي و يه بارون هايي مياد كه زبان قاصر ميشه از فحاشي هايي كه به زمينُ زمان ميكنم .. سوارِ اتوبوسِ دانشگاه كه ش همیین...ادامه مطلب
اين روزها بيشتر از هميشه به از كجا آمده ام آمدنم بهرِ چه بود به كجا ميروم آخر ننمايي وطنم فكر ميكنم .. احساس ميكنم امسال قرارِ بميرم .. چون نه تعلقِ خاطرِ خاصي به چيزي يا كسي يا جايي يا اتفاقي دارم . همیین...ادامه مطلب